8. تبرک و استشفاء به آثار اولیا
الف- وهابیان هر گونه تبرک به آثار اولیاء را شرک می دانند.
ب- تبرک به پیراهن یوسف چشم نابینا یعقوب را شفا بخشید اذهبوا بقمیصی هذا فلقوه علی وجه ابی یات بصیرا (یوسف/ 92) فلما ان جاء البشیر القاه علی وجه فارتد بصیرا(یوسف/ 96).
ج- بخاری در نقل سرگذشت صلح حدیبیه: هر گاه پیامبر وضو می گرفت یاران او برای ربودن قطرات آب وضوی آن حضرت بر یکدیگر سبقت می گرفتند.
د- تبرک به زره، عصا، شمشیر، ظروف، مهر، انگشتر، مو و کفن پیامبر در کتاب جهاد بخاری و تبرک به آب وضو و موی تراشیده حضرت در باب صفات پیامبر صحیح بخاری.
مناسب است در این زمینه به کتاب تبرک الصحابه باثارالرسول نوشته علامه محمدبن طاهرمکی و نیز التبرک نوشته آیة الله علی احمدی میانجی مراجعه نمود.
ه- حضرت زهرا سلام الله علیها پس از دفن پدر کنار قبر ایستاد و خاک قبر را بر سر خود ریخت و گریست و سرود:
ماذا علی شم تربة احمدا***ان لا یشم مدی الزمان غوایا
صبت علی مصائب لو انها***صبت علی الایام صرن لیالیا
و-قرآن تبرک صندوِق حمل خاندان موسی و هارون را مایه آرامش و پیروزی می داند "وقال لهم نبیهم ان آیة ملک ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ال موسی و ال هارون تحمله المئکه (بقره/ 218).
ز-عبدالله پسر احمدبن حنبلی از پدر پرسید حکم کسی که دست بر منبر رسول خدا می زند و تبرک می جوید و می بوسد چیست. احمد گفت اشکالی ندارد.
ح- شفاعت و تبرک به از فاعلی که در عین بندگی خدا، در فعل خود متکی به قدرت برتر باشد شرک نیست.
ط- اهتمام و اصرار صحابه بر بوسه بر کودکانشان توسط پیامبر.
ی- ابوایوب انصاری از قبر پیامبر تبرک نمود آنرا بوسید و موجب اعتراض مردان بن حکم شد. ابوایوب در پاسخ گفت که من به سوی سنگ نیامده ام بلکه من آهنگ و قصد خود پیامبر را نموده ام و این سنگ بهانه است.
9. نذر برای اهل قبور
الف-عبدالله قمیصی از نویسندگان معاصر وهابی در کتاب الصراع بین الاسلام و الوثینه در رد کشف الارتیاب علامه سیدمحسن امین می نویسد: شیعیان به خاطر اعتقاد به الوهیت علی و فرزندانشان قبرهای آنان را آباد می کنند و نذر و قربانی تقدیم آنها می کنند، حکم نذرها و قربانیها همان حکم ذبیحه های بت پرستان برای بت هایشان می باشد.
ب-مولف سنی صلح الاخوان که در نقد وهابیت آنرا نگاشته است می گوید: ان المسألة تدور مدار نیات الناذرین و انما الاعمال بالنیات فان کان قصد الناذر المیت و التقرب الیه بذلک لم یجز قولا واحداً وان کان قصده وجه الله تعالی و انتفاع الاحیاء بوجه من الوجوه وثوابه لذلک المنذور له المیت فیجب الوفاء بالنذر
ج- در احادیثی که نهی از نذر و ذبح شده است، وجود بت در گذشته یا حال و یا وقوع آن برای اعیاد جاهلی مطرح شده است.
10. ندای اولیاء
الف- نداء و دعا اولیاء خلاف آیات و روایات محکم می باشد از قبیل "و ان المساجد لله فلا تدعو مع الله احدا"(جن18/)یا "ان الذین تدعون من دون الله عباداً امثالکم" (اعراف194/)
ب- هر ندا و دعائی به غیر خدا، عبادت و پرستش نیست. "قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهاراً"(نوح/5)
ج- مقصود از دعا در آیات مورد استناد، مطلق خواندن و نداء نیست و بلکه دعوت خاصی است که با لفظ و قصد پرستش همراه باشد.به عنوان مثال "فما اغنت عنهم الهتهم التی یدعون من دون الله من شیء"(هود/101) که در آن دعوت بت پرستان با تعبیراتی همراه است که اطلاِق پرستش بر آن صحیح است و ربطی به ندای اولیاء از سوی مسلمانان ندارد.
د-دعوت و ندای مورد بحث، درخواست و خواندن بنده ای از بنده ای دیگر است که نه او را رب می داند و نه مالک و متصرف تام الاختیار، بلکه او را بنده عزیز و گرامی خدا می شناسد که او را به مقام رسالت و امامت برگزیده و وعده داده است که دعای او را بپذیرد.(و لو انهم اذ ظلموا انفسهم...نساء/64)
11. شفاعت
الف- وهابیان معتقدند شفاعت از سوی افراد مأذون من عندالله پذیرفته می شود اما نمی توان از خود آنها خواست بلکه باید از خدا خواست تا خدا شفاعت وی را به انسان عطا کند یا او را شافع انسان قرار دهد.ابن تمیمه می گوید:"اللهم شفع نبینامحمداً فینا یوم القیامة او اللهم شفّع فینا عبادک الصالحین او ملائکتک او نحو ذلک مما یطلب من الله لا اشکال فیه فلا یقال یا رسول الله او یا ولی الله اسألک الشفاعة او غیرها مما لایقدر علیه الا الله فاذا طلبت فی ایام البرزخ کان من اقسام الشرک"
ب- درخواست شفاعت به نحوی درخواست دعا است و دعا از افراد شایسته امری پسندیده است "یا وجیهاًعندالله اشفع لنا عندالله" و لذا در صحیح بخاری نیز این کلمه به معنای دعا به کار رفته است از قبیل باب اذا استشفعوا الی الامام لیستسقی لهم لم یردهم یا باب اذا استشفع المشرکون بالمسلمین عندالقحط.نیشابوری در تفسیر خود در ذیل آیه "مومن شفیع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها و من یشفع شفاعة سیئة یکن له کفل منها" (نسا/ء85) می گوید شفاعت به درگاه خداوند همان دعا کردن برای شخص مومن می باشد.
ج-طلب دعا از مومن نه در حیات وی شرک است (ولوانهم اذظلمواالقسم...نساء/ 64) ونه درخواست شفاعت آخرت پیامبر در زمان حیات همانگونه که ترندی در صحیح خود از انس بن مالک روایت می کند:" سألت النبی ان یشفع لی یوم القیامة فقال انا فاعل قلت فاین اطلبک قال علی الصراط" ونه شفاعت وطلب دعا از ارواح انبیاء و اولیاء شرک آمیز می باشد چرا که ارتباط ارواح پس از مرگ با دنیا قطع نگردیده و امکان آن موجود است. شاهدآنکه ابن عباس می گوید: حضرت امیر پس از تفسیل پیامبر می فرماید: بابی انت و امی اذکرنا عند ربک و جعلنا من ربک یا ابوبکر پس از وفات پیامبر پارچه از صورت آن حضرت کنار می زند و می گوید بابی انت و امی طلبت حیا و صیتا واذکرنا عند ربک
د-صرف اینکه شفاعت فعل خداست و انتساب آن به غیرخدا موجب شرک می شود دلیل محکمی نیست چراکه انتساب افعال و اعمالی از این دست به غیرخدا در خود قرآن وجود دارد افعالی از قبیل اماته، احیاء، توفی، اعانه و...
د-روشن است که شفاعت در آخرت به دست خداست منتهی رحمت و مغفرت از مجرای بندگان کمال یافته جاری می شود که به فرمان و اذن خداوند، گناهکاران از مجرای متعدد به رحمت ایزدی مرتبط می شوند.
ر-اگر از پیامبر در زمان حیاتش می توان طلب شفاعت نمود و موجب شرک نمی شود، بعد از وفاتش نیز نمی تواند موجب شرک گردد چون اصل عمل تفاوتی نیافته است.
ز-زرقانی در المواهب می گوید: اگر کسی بگوید اللهم انی استشفع الیک بنبیک یا نبی الرحمة اشفع لی عند ربک استجیب له.
و-این چنین نیست که اولیاء درباره هر کس و بدون دلیل شفاعت نکنند بلکه آنرا به کسی متوجه می سازند که رابطه ایمانی او قطع نشده و به واسطه برخی کارهای خوب استحقاِ تعلق چنین دعایی و تبدیل شدن به یک انسان پاک را می یابد.
ی-برای توضیح بیشتر می توان به کتاب شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث مراجعه نمود.
12. اعتقاد به سلطه غیبی و قدرتهای فوِق العاده اولیاء
الف-اولیاء در برخورداری از قدرت های خارِق العاده، بالاصاله و بالاستقلال قادر نمی باشند.
ب-سلطه غیبی و تصرف حضرت مسیح در قرآن (و تبری الاکمه و الابرص باذنی واذتخرج الموتی باذنی) مائده /110.
ج-قدرت نمائی یاران سلیمان قال الذی علم من الکتاب انا اتیک به قبل یرتد الیک طرفک نمل/ 39
د-تصرف سلیمان، و سلیمان الریح عاصفة تجری بامره الی الارض التی بارکنا فیها انبیاء/ 81
ه-سلطه غیبی موسی، اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتاعشرة عینا بقره/ 60
و-قرآن در جای جای خود برخی افعال را به غیر خدا منتسب کرده است مثل ارزاِ (فارز قدهم منه)، خلق کردن (انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر...)ابراء اکمه و ابراص، احیاء موتی، اعتاء(و مانقموا منهم الا ان اعتاهم الله و رسوله) یا شفای مریض و... همه این شواهد نشان می دهد که نسبت دادن افعال الهی به غیر خدا نمی تواند شرک باشد مگر اینکه انجام این امور را بالصالة یا بالاستقلال بدانیم.
13. گریه بر قبور در فراِق عزیزان
الف- استناد وهابیان به حدیث "ان المیت یهذب بیکاء اهله" می باشد.این حدیث از عبدالله بن عمر در صحیح مسلم نقل شده است.
ب- در همان باب از عایشه کلامی نقل شده است تبادر وهابیان را مخدوش می سازد.هشام بن عروة در صحیح مسلم نقل می کند که وقتی نزد عایشه حدیث ابن عمر نقل شداو گفت: جنازه یهودی از کنار رسول خدا عبور داده شد که بر او گریه می کردند که پیامبر در این حال فرمود:شما بر او گریانید در حالیکه او در عذاب است
ج- گریه بر فراِق عزیزان امری فطری است و گریه مصیبت زده تسلی خاطر وی است.
د- پیامبر در وفات ابراهیم، فرزندش فرمود: العین تدمع والقلب یحزن و لا نقول الا بما یرضی ربنا و انا بک یاابراهیم لمحزنون
ه- هنگامی که خبر شهادت جعفربن ابیطالب، زیدبن حارثه و عبدالله بن رواحه به پیامبر رسید اشک آن حضرت جاری شد
و- پیامبر بر قبر مادرش حاضر می شد و می گریست
ز- پیامبر در وفات یکی از دختران خود گریست
ح- پیامبر پس از وفات عثمان بن مظعون گریست.
ط- گریه شیعیان بر امام حسین از این باب است که "حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسیناً و ابغض الله من ابغض حسیناً"
14. توسل به اولیاء
الف- حدیث عثمان بن حنیف در خصوص تعلیم شخص نابینا از سوی پیامبر برای طلب شفاعت، اللهم انی اسألک و اتوجه الیک نبیک محمدنبی الرحمة یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی، اللهم شفعه فی ّ
ب- حتی ابن تمیمه و نیز نویسنده معاصر وهابی، رفاعی در کتاب التوصلی الی الحقیقة التوسل این حدیث را صحیح می شمارد و حاکم نیز در مستدرک می گوید این حدیث به شرط صحیحین، صحیح می باشد که آنرا ذکر نکرده اند
ج- حدیث عطیه عوفی از ابو سعید خدری: توسل به حق سائلان اللهم انی اسألک بحق السائلین علیک...ان تعیذنی من النار
د- توسل پیامبر به مقام خود و نیز پیامبران پیشین برای مغفرت فاطمه بنت اسد،اغفر لامی فاطمة بنت اسد و وسع علیهامدخلها بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلی
ه- توسل در سیره مسلمانان نیز وجود داشته است مثل توسل عمربن عباس عموی پیغمبر و استسقی عمربن الخطاب بالعباس عام الرمادة لما اشتد القحط فسقاهم الله تعالی یادر جایی دیگر از عمر روایات شده است که "اللهم اناکنانتوسل الیک نبینا فتسقینا وانا نتوسل الیک بهم بنبینا فاسقنا فیسقون" که ابن اثیر در این زمینه می گوید:"هذا والله الوسیلة الی الله و امکان منه. ابن حجرقسطلانی نیز همین برداشت را مطرح می کند
و-وقتی منصور نحوه زیارت پیامبر را از مفتی مدینه پرسید، پاسخ داد: لم تصرف وجهک عنه و هو وسیلتک و وسیلة ابیک آدم علیه السلام الی الله یوم القیامة بل استقبله و استشفع به استشفعک الله، قال الله ولوانهم اذظلمو انفسهم
ز-برخی کتابها در خصوص توسل
-کتاب الوفاء فی فضائل المصطفی اثر ابن جوزی بابی مربوط به توسل
-شفاء القسام اثر تقی الدین مشبکی شافعی
-مصباح الظلام فی المستغیثین بخیر الانام اثر محمدبن نعمان مالکی
-وفاء الوفاء اثر سمهودی
-المواهب اثر ابولعباس قسطلانی و شرح المواهب اثر مصری زرقانی مالکی
ح- کتاب "عقیده اهل سنت و جماعت در رد وهابیت و بدعت از شیخ خلیل احمدسهانپوری فتاوای 75 نفر از علماء در جواز توسل ذکر شده است
ط- غزالی در احیاءالعلوم، ابن قدامه حنبلی در مغنی 3/ 588، وفاء الوفاء سمهودی 4/1376 در زیارتنامه حضرت پیامبر آیه و لوانهم اذ ظلموا را ذکر کرده اند.
س -ابن حجر در الصواعق المحرقة، شعر منتسب به شافعی امام شافعیه را ذکر می کند.
ال النبی ذریعتی وهم الیه وسیلتی ارجوا بهم اعطی غدا بیدی الیمین صحیفتی
15. بزرگداشت موالید و وفیات
الف - بن بارز هر گونه بزرگداشت میلاد پیامبر را حرام و بدعت می داند و محمد حامد فقی رئیس انصار السنة المحمدیة نیز می گوید :الذکریات التی ملات البلاد باسم الاولیاء هی نوع من العبادة لهم و تعظیمهم
قرآن برخی پیشینیان مثل پیامبران را تجلیل کرده و ستوده است. حال چگونه است که اگر همین توضیحات و تجلیلها از جانب مسلمانان صورت پذیرد شرک می شود.
ج- آیا برای ابراز مودت ذوی القربی نمی توان در شادی آنان خوشحال و روزهای غم و اندوه آنان اندوهناک بود.
د- آیا ارزش وجود پیامبر اکرم و اولیاء الهی از یک مائده آسمانی کمتر است که حضرت عیسی (ع) روز نزول آن را عید دانستند و قرآن بدون اشاره می نماید (مائده /114)
ه- بزرگداشت میلاد پیامبر و دیگر مناسبتهای مربوط از مصادیق و رفعنا لک ذکرک است.
و- جشن و خوشحالی در روز میلاد پیامبر از سنت مسلمانان بوده است و مولود متعددی در توایخ شاهد آن است.
ز- برقراری بزرگداشت و تعظیم موالید و وفیات بزرگان، اگر چه دلیل استحباب خاص ممکن است نداشته باشد اما از ادله کلی وجوب احترام و مودت اهل بیت و تعظیم شعائر الهی قابل استفاده بوده، رابطه عاطفی و روحی میان مسلمان و پیامبرشان را تعمیق می کند.
16. قسم دادن به حق و مقام اولیاء
الف - ابن تمیمه: در میان علماء اجماع وجود دارد که نمی توان به حق غیرخدا قسم یاد کرد. الغّر بن عبدالسلام نیز همین نظر را دارد .
ب - فتوای این در برابر روایات استوار پیامبر و اهل بیت و دیگر امارات موجود در احادیث تاب مقاومت ندارد، مضاف بر اینکه ادعای اجماع بی اساس می باشد.
ج- در تعلیم پیامبر به نابینا در حدیث عثمان بن حنیف آمده است اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمدنبی الرحمة
د- در حدیث عطیه عوفی از ابوسعید خدری اللهم انی اسئلک بحق السائلین علیک و اسئلک بحق هذا...
ه- علامه سید محسن امین نقل می کند که تدوری می گوید: بنده برخدا حقی ندارد تا از خدا به حق مخلوِ درخواست شود
اولا اگر چنین است چرا پیامبر خدا تعلیم قسم دادن به چنین حقوقی فرموده اند
- یارب اسألک بحق محمد لما غفرت لی
ثانیاً قران در مواردی بندگان را صاحب حق می دانند "وکان حقاً علیناننج المومنین"(یونس/ 103)
"وکان حقاً علیا نصر المومنین" روم/ 47 "و عداً علیه حقاً فی التوراة والانجیل "توبه/ 11
ثالثاً در برخی احادیث بدین حقوِ تصریح شده است از جمله حق علی الله عون من نکح التماس العفاف لما حرم الله
17. سوگند به غیرخدا
الف - ابن تمیمه سوگند به غیرخدا را موجب شرک صغیر دانسته و صنعانی در نظیر الاعتقاد نیز آنرا مابه شرک مطرح نموده است
ب - خداوند در قران به غیرخدا سوگند یاد کرده و اگر حرام می بود باید متذکر می شد در حالیکه هدف از آن تحریک برای اندیشیدن در آیات الهی بوده است و مقصودی حکیمانه داشته است.
ج- مسنداحمد، فلعمری لان تکلم بمعروف او تنهی عن منکر خیر من ان تسکت
د- اینکه در برخی احادیث از قسم خوردن به پدر نهی شده است. متوجه آن بوده که غالباً پدران مسلمان مشرک بوده و سوگند به آنها که ارزش و احترام خاصی نداشتند توجیهی نداشت و یا اینکه مقصود سوگند در مقام شهادت و اثبات حق است که به اتفاِ علما باید منحصر در سوگند به خدا و صفات خاص باریتعالی باشد.
ز- در سنت پیامبر هم قسم به غیرخدا و حتی به پدر مخاطب نقل شده است از جمله در پاسخ به مسائلی که پرسیده بود. ای الصدقة اغظم اجرا فرمودند اما و ابیک تنبأنه ، ان تصدِ و انت صحیح شیخ تخشی الفقر و تامل البقاء
18. نامگذاری فرزندان با پیشوند عبد و غلام
الف - وهابیان می گویند بر مبنای ان کل من فی السموات و الارض الا اتی الرحمن عبدا مریم /93، این نامگذاری درست نمی باشد.
ب- بندگی و عبد بودن اگر به معنای غیر از پرستش خداوند باشد می تواند به غیر خدا منتسب گردد. مثل عبد در معنای اصطلاحی و فقهی آن و انکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم و امائکم.
ج - هدف از این نام گذاری ها نوعی تشبیه به بندگان قانونی و حکایت از نوعی حقیقت رمزآلود است.
د- عبد در اینجابه معنای مطیع بوده و بندگان و مومنان هم مطیعان خدا و رسول خدا و اولی الامرند. واطیعوالله واطیعوا الرسول واولی الامرمنکم نساء/ 59
منابع
ا- قران کریم
2- کشف الارتیاب فی اتباع محمدبن عبدالوهاب تالیف سیدمحسن الامین، منشورات مکتبة الامین
3- الغدیر فی کتاب و السنة تالیف عبدالحسین احمدالامینی النجفی، دارالکتب الاسلامیة
4- آیین وهابیت تالیف استاد جعفرسبحانی. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
5- وهابیان بررسی و تحقیق گونه ای درباره عقاید و تاریخ وهابی تالیف علی اصغر فقیهی، انتشارات صبا
6- وهابیت مبانی فکری وکارنامه عملی، آیة الله سبحانی، موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادِ (ع)
7- الوهابیة والتوحید تالیف علی الکورانی العاملی، دارالسیرة بیروت
8- الدعوة فی کلمة التوحید تالیف شیخ محمدصادِ آل شیخ مبارک الخطی الصفوانی، دار المصطفی لاحیاء تراث
9- پیام حکمت و تدوین محمدتقی فخلعی، آموزش اداره کل مبلغان
«مؤسسة فرهنگی موعود عصر(عج)»: www.mouood.org