ر سیدگی به تخلفات دولتهای گذشته
آرزوی رو به موت !
بیش از 3 سال از خاتمه ی دولت موسوم به اصلاحات گذشته است و همچنان چشمان عدالتخواه جامعه در انتظار عدالت گستری و رسیدگی به تخلفات عیان و پنهان سران اصلاحات می باشد . صدها تخلفی که هرکدامش می تواند به تنهایی برای به توبیخ کشاندن کل این جریان کافی باشد .
از روزنامه ها و روزنامه نگارانی که هر از گاهی ، با پرده دری و گستاخی به مقدس ترین اصول دینی هجوم بی انصافانه می نمودند تا سران و تئوری پردازانی که به ارکان دین و نظام ، یکسره تاختند و تاختند .
شاید بعضی با خواندن این نوشته سریعا واکنش نشان دهند که تمام آن روزنامه های زنجیره ای به تعلیق کشیده شدند و نویسندگانشان نیز یا روانه ی زندان شدند ، یا راهی خارج و یا برای همیشه بازنشسته گردیدند اما اعتقاد ما چیز دیگری است .
ما می گوییم آن توبیخهای موقتی ، صرفا برای عبور از آن بحرانی بود که برای نظام ایجاد شده بود و اینک باید به صورت ریشه ای و همیشگی ، با آنها مقابله و برخورد و چاره اندیشی نمود .
چگونه می شود که وزیر کشور دولت ، خود جزء لشگر شکست خورده ی اپوزیسیون باشد و در روزنامه ی تحت مدیریتش ، انواع لجام پراکنیها را شاهد بود ؟!
چگونه می شود وزیر ارشاد دولت ، به انواع احکام غیرفرهنگی و دینی محکوم گردد و شدت شکایت فلان همسرش آنچنان باشد که چاره ای جز گریز از ممکلت نداشته باشد و اینک به عنوان یکی از تئوریسینهای ضدانقلاب ، نوشته ها و افکارش مورد توجه بیگانگان قرار گرفته شده باشد ؟!
چگونه می شود رییس دفتر رییس جمهور ، با انواع اتهامات و ابهامات در پرونده اش ، اینک در نهایت طلبکاری ، به راههای چگونگی بازگشت به قدرت می اندیشد ؟!
چگونه می شود فلان وزیر در کارنامه اش برگه های فراوان سوء مالی رخ نمایی می کند اما بی آنکه ککش بگزد در اندیشه ی راههای دوباره به قدرت رسیدن می باشد ؟!
چگونه می شود فلان نماینده ی مجلس ، که علنا خواستار نوشدن دوباره ی جام زهر شده بود ، باز هم اجازه جولان و گستاخی دارد و همچنان برای نظام خط و نشان می کشد ؟!
چگونه می شود ... ؟!
آری ؛ صدها چگونه می شودهای از این دست در افکار جامعه ریشه دوانده است و همگان در این اندیشه اند که بالاخره تکلیف آن همه بی پروایی و بلوا و آشوب و ... چه می شود ؟!
آیا اصولا قرار هست به آن مسایل رسیدگی شود یا خیر ؟!
اینکه صرفا بنشینیم و بگذاریم تا هرکدامشان برای پستی کاندیدا شوند و دلخوش به رد صلاحیتشان از سوی شورای نگهبان باشیم ، نه منطقی است و نه گره گشا . با این عمل ، تنها بار سنگین فشار و تبلیغات سوء را مثل همیشه بر دوش شورای مظلوم نگهبان خواهیم انداخت .
آیا واقعا کسی در این مملکت مسئول رسیدگی به عملکرد فلان وزیری نیست که در بحبوحه ی آشوبهای تیر 78 ، استعفاء می دهد ، اما چندی بعد به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی می شود و با ریشخند به تمامیت دین و نظام ، شعارهای تبلیغاتی - انتخاباتیش را به رخ حکومت می کشاند ؟!
آیا هیچ نهاد ، ارگان و سازمانی تکلیف ندارد به حیف و میل گسترده و بی حساب بیت المال توسط این طیف و همپالگیهایش بپردازد ؟!
قطعا و قطعا یکی از مهمترین علل حماسه آفرینی مردم در 3 تیر 84 و انتخاب دکتر احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری ، فریاد عدالتخواهی توده های مردم بود که در دیدگاه و شعارهای دکتر نمود پیدا کرده بود . چرا به این خواست به حق مردم و مظلومان جامعه و به خواست جدی حضرت آقا ، جامه ی عمل پوشیده نمی شود ؟!
جالب اینجاست که برخی نکات کلی و سرپوشیده ای که در سطور فوق آمد ، تنها بخش کوچکی از تخلفات بی شمار طیف اصلاحات و کارگزاران و تکنوکراتها می باشد . و جالبتر اینجاست که به جهت سیاست تساهل و تسامح مسئولان امنیتی و قضایی جهت پیگیری این تخلفات و برخورد با متخلفان ، اینک این دسته خود را جزء طلبکارترین افراد جامعه از حکومت می داند و با خط و نشان کشیدنهای آنچنانی ، مجددا می کوشد به قدرت بازگردد ؛ هرچند مردم کاملا از جزییات امور نیز آگاه هستند .
به نظر ما بسیار به موقع و به جاست که رییس جمهور سابق را به صورت علنی و شفاف ، به جهت تخلفات گسترده ای که از سوی وی و اطرافیان و کابینه اش سر زده ، به پای میز محاکمه و عدالت کشاند . دادگاه عدالت گستر ، بدون فشار این و آن ، برگزار شود و پرونده ی وی مورد بررسی علنی و شفاف و صریح قرار گیرد ؛ آنگاه مشخص شود که عیار وی و طیف متبوعش چه میزان می باشد .
هرچند که این آرزو مدتهاست در دلهای عدالتخواهان رو به موت نهاده است ...