صدا و سیما و کوچه پرپیچ و خم بی انتها !
تکلیف ما و رسانه ملی
ماه مبارک رمضان به روزهای پایانی خود نزدیک می شود و به مرور ، افراد حاضر در ضیافت الهی به بررسی چگونگی استفاده ی خود از دقایق و فرصتهای عظیم این ماه عزیز می پردازند . به طبع هر انسان مومن و روزه داری با حسرت از لحظاتی درخشانی که از دست داده و احتمالا کمتر از این فرصت استثنایی و طلایی بهره برده ، به فکر و تامل فرو رفته و می کوشد از همینک خود را برای ضیافت بعدی آماده و آماده تر نماید .
این بررسی و کنکاش در میان خود ، علاوه بر جنبه ی فردی ، جنبه ی عمومی و اجتماعی نیز دارد . یعنی علاوه بر تک انسانهای خداجو ، که به کارنامه ی اعمال خود می پردازند ، نهادها و ارگانها و سازمانهای مسئول در این رابطه نیز باید و لاجرم به فعالیتهای 1 ماهه ی خود مراجعه نموده و نقاط مثبت و منفی عملکرد خود را مورد بازبینی قرار دهند .
یکی از مهمترین و اثرگذارترین سازمانها و نهادهای مسئول ، صدا و سیما یا به تعبیر نوین ، رسانه ی ملی است .
این سازمان عریض و طویل ، که به فرموده ی امام خمینی (ره) قرار بود نقش دانشگاه عمومی را در میان جامعه ایفا کند ، همواره مورد نقد و بررسی گروههای مختلف ، طیفهای گوناگون سیاسی و اجتماعی و دینی و افراد شاخص و نخبه قرار گرفته است و جالب اینکه در اکثر مواقع ، از سوی تمام طیفهای گسترده ی فوق نمره ی عدم قبولی دریافت کرده است .
با توجه به گستردگی فعالیت و وظیفه ی رسانه ی ملی و نیازها و ظرفیتها و ذائقه های بی شمار جامعه ، قطعا هیچگاه رضایت 100 درصدی از عملکرد آن ، چه در گذشته و چه در آینده ، به وقوع نخواهد پیوست و همواره ناراضیانی دارد . اما آنچه اهمیت دارد نوع عدم رضایت معترضان و همچنین وجهه و وزن و علت آن می باشد . به عبارت دیگر شاید طیف هر چند کوچک و کاملا اقلیتی در جامعه به جهت عدم پخش برنامه های مستهجن و غیراخلاقی از رسانه ی ملی گله مند باشند اما آیا باید برای رضایتمند نمودن آنان ، با این نوع تفکر ، وقعی نهاد ؟!
متاسفانه طی سالیان اخیر و با گسترده تر شدن رسانه و پخش بی شمار برنامه ها ، روز به روز بر عدم رضایت طیفهای مومن و متدین ، عامل و مراجع و نهادها و گروههای انقلابی و خانواده ها از عملکرد این سازمان افزوده می شود . جالب اینجاست که این اعتراضات در مناسبتهای مختلف ملی - مذهبی اوج بیشتری می گیرد که شاید یکی از علل آن ، عدم شناخت کامل دست اندرکاران رسانه ی ملی از نیازهای جامعه و پیام آن مناسبتها می باشد .
یکی از این مناسبتها و چالشها ، به ویژه در سالیان اخیر ، ماه مبارک رمضان و نوع نگاه صدا و سیما به این ماه بزرگ خداست .
مشخص نیست طبق کدام دستور ، فتوا ، وحی ، مکاشفه و ... مسئولان صدا و سیما به این نتیجه رسیده اند که باید و ناگزیر ، با آغاز ضیافت الله ، تمامی شبکه های سیما به پخش سریالهای مختلف مشغول شوند . گویا در این رابطه آیات محکمی نزد دست اندرکاران رسانه وجود دارد که مردم از آن غافلند !
اصولا چرا و بر پایه ی کدام استدلال عقلی و منطقی و دینی ، در ساعات و لحظاتی ، که برایش بیشترین اعمال و حسنات درنظر گرفته شده ، رسانه ی ملی خود را موظف دانسته است تا با پر کردن ساعتهای مختلف شبانه ی خود ، مردم را به جای دعوت به حضور در جلسات مذهبی و استفاده از فضای روحانی و ملکوتی رمضان ، به پای سریالها و فیلمهای مختلف خود بکشاند و میخکوب نماید ؟!
کدام مرجع ، عالم ، استاد دانشگاه و نخبه ای از این عملکرد افراطی تلویزیون دل خوش دارد و حمایت می کند ؟!
آیا معنای حقیقی و باطنی جشن رمضان ، پخش سریالهای مثلا طنز بی در و پیکری است که داد خود اهالی رسانه را نیز در آورده است ؟!
آیا وظیفه ی دانشگاه بودن صدا و سیما در نظر امام (ره) ، آموزش و ترویج و رسمیت بخشیدن به انواع ناسزاها ، خلافها ، مشکلات خانوادگی ، تخیلات و خرافات و خلاصه در 1 کلام ، سرگرم نمودن مردم از فرصتهای طلایی ماه مبارک می باشد .
البته نمی خواهیم بی انصافی کنیم و از برنامه های مثبت و قابل تقدیر رسانه در ماه رمضان امسال نیز تقدیر می نماییم ؛ از رویکرد نوینی که نسبت به پخش سخنان کوتاه اما اثر گذار علما و مراجع تقلید همچون آیات عظام مکارم شیرازی ، سبحانی ، نوری همدانی ، خوشوقت ، مرحوم حق شناس و ... از خود نشان دادند متشکریم .
از برنامه ی فوق العاده معنوی و مورد اقبال گسترده ی مردم در سحرگاهان لذت برده و سپاسگزاریم . و ...
اما تکلیفمان با آثار فوق العاده منفی رسانه چیست ؟!
جالب اینجاست که برخی می گویند چون رییس صدا و سیما منصوب رهبری است پس نباید انتقاد نمود و برخی افراد مثلا 2 آتیشه ، انتقاد از آن را پایین آوردن مقام رهبری می نامند و می دانند اما فرمایشات گهربار حضرت آقا در روز گذشته و در میان دانشجویان ، آب پاکی را به دست همگان ریخت . ایشان با صراحت فرمودند : انتصاب رییس صدا و سیما از سوی رهبری دلیلی بر عدم انتقاد نیست ؛ و اصولا خود را یکی از منتقدان و معترضان برخی برنامه های رسانه ی ملی نامیدند .
نکته ی جالبی که اینجا وجود دارد این است که علیرغم تمایل و اشتیاق گسترده ی عموم جامعه از برنامه های مثبت و دارای پیام رسانه ، مشخص نیست چرا طیف منفی باف آن می کوشند و قدرت دارند همچنان آثار خلاف ذایقه ی مردم را از این طریق به خورد آنان دهند ؟!
از همه مفرح آفرین تر اینکه شورای نظارت بر صدا و سیما ، که به نظر می رسد در خواب زمستانی به سر می برد و هر از گاهی برای خالی نبودن عریضه خودی نشان می دهد ، پس از سیل شدید انتقادات از برخی برنامه های و سریالهای پخش شده و در زمانی که آب بر زمین ریخته شده می کوشد در نهایت جدیت و قاطعیت ، آن را به داخل جوی بازگرداند !!!
گو اینکه مسئولان این شورا از هیچ چیز رسانه خبری ندارند و همزمان با آحاد مردم به تماشای دسته گلهای آن می پردازند و پس از گذشت نیمی از راه ، تازه به خود آمده اند که چه نشسته اید دین و دنیای مردم بر باد رفت !!
خنده آور تر آنکه مسئولان صدا و سیما نیز برای این اعتراضات مثلا سفت و سخت پشیزی قایل نمی شوند و با اعلام علنی رد دستورات آنان ، در نهایت اقتدار و گردن کلفتی به فعالیت منفی خود ادامه می دهند !!!
به راستی چه خبر است و بر ما و دین و دنیایمان و خانواده هایمان و نسلهای امروزی و آتی چه می گذرد و چه خواهد گذشت ؟!
اگر قرار باشد حرف هز ناظری ، اینچنین و در ملا عام بر روی زمین بماند ، آیا سنگ بر روی سنگ بند می شود ؟!
و اصولا آیا ناظر نباید قبل از اجرای هر برنامه ای ، با استفاده از ابزار قانونی در اختیار ، نظارت و ملزمات خود را به مسئولان ذیربط یادآور شود ؟!
و حرف آخر اینکه :
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار است رضایت چه کسانی را به دست آورد ؟! افراد ضد انقلاب ، بی دین ، لاابالی و ... یا متدینین ، انقلابیون ، علما و مراجع ، رهبری و توده های مختلف و اکثریت جامعه را ؟!
و آیا اصولا هرگز می توان رضایت هر 2 طیف متضاد فوق الذکر را به دست آورد ؟!؟